کد مطلب:193639 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:109

قلم چیست؟
1- یحیی بن ابوالعلاء رازی گوید: مردی بر حضرت صادق - علیه السلام - وارد شد و عرض كرد: فدایت شوم؛ خبر ده مرا از معنی فرمایش خدای عزوجل: (ن - و القلم و ما یسطرون) [1] «ن، سوگند به قلم و آنچه می نویسند».

و خبر ده مرا از معنی فرمایش خدای عزوجل به ابلیس: (فانك من المنظرین - إلی یوم الوقت المعلوم) [2] «همانا تو از مهلت یافتگانی (اما نه تا روز رستاخیز، بلكه) تا روز و وقت معینی».

و خبر ده مرا از این خانه (كعبه) چگونه بر مردم واجب شد زیارت آن.

حضرت صادق - علیه السلام - به او نگاهی كرد و فرمود: چنین سؤالی پیش از تو كسی از من ننمود.

خداوند عزوجل هنگامی كه به فرشتگان فرمود: (انی جاعل فی الأرض خلیفة) [3] «همانا من در روی زمین جانشینی - نماینده ای - قرار خواهم داد.» فرشتگان از این خبر ضجه و ناله كردند، و عرض كردند: پروردگارا! اگر حتما خلیفه ای در زمین قرار



[ صفحه 520]



خواهی داد پس از میان ما قرار بده تا مطابق فرمان تو در میان مخلوقاتت عمل كند.

خدا در پاسخ آنان فرمود: (انی أعلم ما لا تعلمون) [4] «همانا من حقایقی را می دانم كه شما نمی دانید».

فرشتگان خیال كردند كه این سخن كه خدا فرمود از روی غضب بود، لذا به عرش پناه بردند و دور او طواف كردند، و لذا خداوند عزوجل امر فرمود برای آنها خانه ای از مرمر كه سقف آن از یاقوت سرخ بود، و ستونهای آن از زبرجد ساختند كه در آن هر روز هفتاد هزار فرشته وارد می شود كه دیگر - پس از آن - تا روز معلوم داخل نمی شوند.

سپس حضرت فرمود: و روز معلوم؛ روزی است كه در صور یك نفخه دمیده می شود، و ابلیس میان دمیدن اولی و دمیدن دومی می میرد.

و اما «نون» پس نهری است در بهشت كه از یخ سفیدتر، و از عسل شیرین تر است خدا به آن فرمود: مداد (جوهر) باش، مداد شده.

سپس درختی را گرفت و آن را با دست خود نشانید.

سپس حضرت صادق - علیه السلام - فرمود: مرادم از دست؛ قدرت است، نه آنچه مشبهه می گویند و معتقدند، سپس فرمود: قلم باش.

سپس به آن فرمود: بنویس.

عرض كرد: پروردگارا؛ چه بنویسم؟

حضرت فرمود: آنچه تا روز قیامت واقع می شود.

و آن چنین كرد، سپس روی آن مهر زد.

سپس فرمود: تا روز معلوم (قیامت) سخن مگو. [5] .

2- سفیان ثوری گوید: از امام صادق - علیه السلام - از معنی (ن) «ن» سؤال نمودم.



[ صفحه 521]



حضرت فرمود: آن نهری است در بهشت كه خداوند عزوجل به آن فرمود: جامد شو، پس او جامد گردید و مداد شد.

سپس خدای عزوجل به قلم فرمود: بنویس، قلم در لوح محفوظ نوشت آنچه واقع شد و آنچه تا روز قیامت واقع می شود.

پس مداد؛ مدادی است از نور، و قلم؛ قلمی است از نور، و لوح؛ لوحی است از نور.

سفیان گوید: به حضرت صادق - علیه السلام - عرض كردم: ای فرزند پیامبر؛ برای ما امر لوح و قلم و مداد را به بیانی كامل؛ بیان كن، و مرا از علمی كه به تو تعلیم نمود تعلیم نما.

حضرت فرمود: ای پسر سعید؛ اگر نه اینكه تو اهل پاسخ و جواب بودی هرگز به تو پاسخ نمی دادم.

نون فرشته ای است كه به قلم منتقل می كند، و قلم به لوح منتقل می نماید، و آن فرشته ای است، و لوح به جبرئیل، و جبرئیل به انبیاء و فرستادگان الهی منتقل می كنند.

راوی گوید: سپس حضرت فرمود: ای سفیان، برخیز؛ زیرا من مطمئن نیستم كه آسیبی به تو نرسد. [6] .

3- عبدالرحیم قصیر گوید: از امام صادق - علیه السلام - از معنی (ن - و القلم) «ن، سوگند به قلم» سؤال نمودم.

حضرت فرمود: خداوند قلم را از درختی در بهشت آفرید كه نامش «خلد» است، سپس به نهری از بهشت فرمود: مداد باش، آن نهر منجمد شد، و از یخ سفیدتر، و از عسل شیرین تر بود.

سپس به قلم فرمود: بنویس، عرض كرد: پروردگارا؛ چه بنویسم؟

فرمود: بنویس آنچه واقع شد و آنچه تا روز قیامت واقع می شود.



[ صفحه 522]



پس قلم نوشت در برگه ای كه از نقره سفیدتر، و از یاقوت شفاف تر است، سپس آن را پیچید و در ركن عرش قرار داد.

سپس بر دهان قلم مهر زد، و پس از آن سخنی نگفت، و هرگز سخن نخواهد گفت.

و آن كتاب؛ كتاب مستوری كه از آن همه چیز نسخ می شود.

مگر شما عرب زبان نیستید؟ چگونه معنی كلام را نمی شناسید، در حالی كه به همدیگر می گویید آن كتاب را نسخ (و استنساخ) كن؟!

مگر نه اینكه استنساخ می شود كتابی از كتاب مادر دیگری، و این است معنی فرمایش خدا: (انا كنا نستنسخ ما كنتم تعملون) [7] «ما آنچه را انجام می دادید می نوشتیم!» [8] .


[1] سوره ي قلم آيه ي 1.

[2] سوره ي حجر آيه ي 37 و 38.

[3] سوره ي بقره آيه ي 30.

[4] سوره ي بقره آيه ي 30.

[5] بحارالأنوار: ج 11 ص 108 ح 17.

[6] معاني الاخبار: ص 23، بحارالأنوار: ج 54 ص 368 ح 5.

[7] سوره ي جاثيه آيه 29.

[8] تفسير القمي: 960، بحارالأنوار: ج 54 ص 365 ح 3.